وصل یار
نــبض هستی لرزه بر رگهای کــوه نور زد باغـــــــبان انبیاء گل نـــــغمهای مـسرور زد
چـشم کــوههای دگر پـــیش حرا تــاریک بود چـشم خـورشیدی او علت بر این مـشهور زد
بــس که شیرین بود وصل یار در غـار حرا صد ملک با بــالهای سر درش را تــور زد
هم نـبوت را به دست آورد و هم خــتمالرسل فـــکر را از نو بنا کرد و دم از مـــعمور زد
با چــنین والا مقامی چـــشمها را خـیره کرد تـــــــــــــیرها بر دیدگان دشـــــمنان کور زد
دیـــگر از حرف یتیمی و شبانی نیست حرف ســــــیلی سنگین بـــعثت بر رخ مــغرور زد
دست شیطان را ببست و شاهکاری را گشود گـــفت اسلام و هـــمه ابــلیسیان را دور کرد
فرا رسیدن عید بزرگ مبعث رحمه للعالمین و خاتم المرسلین حضرت محمد مصطفی (ص) بر عموم مسلمین جهان مبارک